مدیریت مدرسه

تجربیات من

مدیریت مدرسه

تجربیات من

علل بی علاقگی و بی انگیزگی دانش آموزان به درس خواندن

روزهای زیبای پاییز با آغاز سال تحصیلی و خاطرات زیبای آن همراه است. امروزه والدین برای تحصیل فرزندانشان اهمیت بسیاری قایلند و از مدتها پیش سعی درانتخاب بهترین مدرسه و امکانات آموزشی دارند.

 اما به رغم همه این تلاشها گاه معلمان متوجه می‌شوند که بعضی از دانش آموزان اصلاً توجهی به درس ندارند و فقط به نوعی در مدرسه وقت گذرانی می‌کنند.شاید بسیاری از ما بازیگوشی و شیطنتهای بچه گانه را علت بی دقتی بدانیم، اما بهتر است بدانید در پاره ای موارد موضوع از این پیچیده‌تر است و دانش آموز مشکلی جدی در زمینه آموزش دارد.به جز اختلال بیش فعالی و نقص توجه که باعث مشکلات زیادی برای کودکان در خانه و مدرسه و افت تحصیلی قابل توجه آنها می‌شود، سایر اختلالات رفتاری نیز با تحصیل آنها ارتباط قوی دارد. کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری معمولاً تکالیف خود را انجام نمی‌دهند، نامرتب هستند و در برنامه ریزی و زمان بندی بسیار ضعیفند. همچنین ارتباط نامناسب با آموزگاران نیز در عملکرد تحصیلی آنها تأثیرگذار است.عمده این اختلالات را می‌توان به این گونه تقسیم بندی کرد: مشکلات خانوادگی و شرایط محیطی، هوش مرزی یا عقب ماندگی ذهنی، اختلال لجبازی- مقابله ای، اختلال سلوک، اضطراب، افسردگی، اختلال یادگیری، اختلال اوتیستیک و اختلالات تکاملی رشد، سایر اختلالات و بیماری‌های جسمی.


مشکلات خانوادگی و شرایط محیطی
اگر در خانواده ای پدر و مادر دارای مشکلات رفتاری یا بیماری جسمی روانی باشند، در عملکرد تحصیلی فرزند اختلال به وجود می‌آید. همچنین زندگی فرزند با یکی از والدین، از دست دادن یک یا هر دو والد، از دست دادن یکی از نزدیکان، ابتلای یکی از والدین به افسردگی، اضطراب یا مشکلات روانی و وابستگی پدر یا مادر به موادمخدر یا رفتارهای ضداجتماعی از دیگر عوامل مؤثر در روند تحصیل کودک محسوب می‌شود.
از جمله دیگر شرایط خانواده و محیط که در عملکرد تحصیلی بچه‌ها تأثیر سوء دارند، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
- اگر پدر و مادر در تربیت فرزند تفاهم نداشته باشند و هرکدام پیامهای مختلفی به او ارایه دهند.
- اگر هیچ نظارتی بر اعمال کودک نباشد و والدین آنقدر گرفتار مشکلات اقتصادی و استرسهای خود باشند که توجهی به تکالیف بچه نشود و در جلسات اولیا و مربیان شرکت نکنند.
- جر و بحث کردن جلوی بچه ها
- رفتارهای نادرست مانند مورد بی مهری قرار دادن کودک، تنبیه فیزیکی و توهین
- والدینی که زمان کمی در منزل حضور دارند و بیشتر وقت خود را در خارج از خانه سپری می‌کنند.
- نداشتن برنامه ریزی مناسب برای بچه‌ها برای مطالعه و انجام تکالیف درسی
- در بعضی موارد تغییر محیط زندگی و مدرسه.
همچنین باید توجه کرد، نوع ارتباط معلم نیز با علاقه کودک به تحصیل ارتباط دارد. معلم با حوصله با تشویق به موقع، اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده که نقش مهمی در موفقیت تحصیلی او دارد. همچنین نباید از تأثیر دوستان و همسالان نیز در علاقه مندی او به ادامه تحصیل غافل شد. پس والدین باید فرزندشان را در انتخاب دوست مناسب راهنمایی کنند.


کودکان دارای هوش مرزی یا عقب مانده ذهنی
این کودکان توان ذهنی محدودی دارند، در مقایسه با همسالان طبیعی خود مشکلات بیشتری از نظر توجه، کنترل خود، رفتارهای اجتماعی و یادگیری دروس دارند. در حال حاضر که بچه‌ها پیش از ورود به دبستان در طرح سنجش قرار می‌گیرند، بیشتر این گروه بچه‌ها شناسایی شده و برای ارزیابی بیشتر به مراکز تخصصی ارجاع داده می‌شوند.
اگر حمایت کافی و آموزش ویژه برای کودکان دارای هوش مرزی مهیا باشد و بسرعت شناسایی شوند، می‌توانند با تلاش فراوان در سالهای دبستان و راهنمایی موفقیت نسبی داشته باشند. البته با پیچیده تر شدن دروس در دبیرستان توصیه می‌گردد، در مدارس فنی حرفه ای که دروس عملی بیشتر و تئوری کمتر دارد، ادامه تحصیل دهند. به هر حال والدین این کودکان نباید ناامید شوند و بدانند که با آموزش مناسب و حمایت کافی فرزندشان به مهارت قابل ملاحظه ای دست خواهند یافت.


اختلال لجبازی و مقابله ای
کودکان مبتلا به این اختلال عموماً ناسازگارند و رفتارهای مقابله ای و منفی مانند سرپیچی از قوانین روزانه، قهر کردن، قشقرق راه انداختن، بحث با قدرت مافوق، آزار دیگران و مقصر دانستن دیگران در برابر مشکلات را نشان می‌دهند. این بچه‌ها در سنین پایین و پیش از مدرسه نیز اخلاق تندی دارند. وقتی وارد مدرسه می‌شوند از انجام تکالیف سرباز می‌زنند، با مراجع قدرت مثل مدیر، ناظم و معلم مشکل دارند، حرف شنوی ندارند، اگر تکالیفشان را انجام ندهند، دلیل تراشی می‌کنند و تقصیر را گردن دیگران می‌اندازند. کودکان لجباز دائماً با والدین درگیری دارند و آنها برای کنترل شروع به بدرفتاری می‌کنند و در برخوردهای انضباطی شان خشن، ناهماهنگ و ناتوان هستند؛ در نتیجه هر روز بر مشکلات این کودکان افزوده می‌شود. در مدرسه نیز به خاطر رفتارهای سرپیچی از قوانین، مرتب مورد توبیخ قرار می‌گیرند که این مسأله نیز موجب تشدید بدرفتاری می‌شود.در صورتی که کودک شما این رفتارها را دارد، نیاز به مشاوره تخصصی و مراجعه به روان‌پزشک و روان‌شناس است تا افزون بر بررسی و حل مشکل کودک، والدین نیز آموزشهای لازم را برای مدیریت رفتار کودک بیاموزند.


اختلال سلوک
اختلال سلوک یکی دیگر از مشکلاتی است که در روند تحصیل و توجه کودک به درس خواندن، تأثیر سوء دارد. کودکان مبتلا به این اختلال دایم به حقوق دیگران و قوانین و هنجارهای اجتماعی تجاوز می‌کنند. این رفتارها مانند ناسزاگویی، سرقت، پرخاشگری، خشونت و حتی خشونت جنسی، مدرسه گریزی، فرار از خانه و استفاده از موادمخدر در خانه، مدرسه و جامعه از آنها سر می‌زند. هر چه مشکلات اختلال سلوک زودتر بروز کند، شانس بهبود کمتر خواهد بود. این افراد معمولاً در سالهای پیش از دبستان و اوایل دبستان رفتارهای ناسازگاری و سرکشانه ای در خانه و مدرسه دارند. در سال‌های آخر دبستان شروع به قطع ارتباط با دوستان، دروغگویی، تقلب، ناسزاگویی و پرخاشگری می‌کنند. در دوران نوجوانی نیز تمام این مشکلات را خواهند داشت، به اضافه اینکه رفتارهای آشکار ستیزه جویانه نیز در آنها پدیدار می‌گردد. احتمال فرار از خانه و مدرسه و استفاده از موادمخدر در دوره راهنمایی و دبیرستان در آنها بسیار زیاد خواهد بود.
هیچ علاقه ای به ادامه تحصیل و رفتن به مدرسه ندارند و معمولاً از همان سالهای اول دبستان در انجام تکالیف بی دقت و افت تحصیلی شدید دارند. جوانی این افراد نیز همراه با رفتارهای ضداجتماعی، جنایتکاری، مشکلات ارتباط بین فردی و مشکلات شغلی روانی خواهد بود. این رفتارها آن قدر مشکل آفرین و دردسرساز است که نیاز به توجه و پیگیری هرچه سریع تر به مشاوره تخصصی است.


اضطراب
کودکان نگران افزون بر اضطراب در سایر حوزه ها، در زمان مدرسه رفتن نیز دچار ترس و اضطراب هستند. خیلی از اوقات صبحها هنگام رفتن به مدرسه خود را به بیماری می‌زنند، شکایت خفیف جسمانی مانند دل درد و سردرد را عنوان می‌کنند، تمایل دارند به جای رفتن به مدرسه در منزل بمانند و توجه والدین را جلب می‌کنند. اغالب تمایل به مدرسه نرفتن هنگام ورود از ابتدایی به راهنمایی و یا از راهنمایی به دبیرستان که تلاش بیشتری را می‌طلبد، افزایش می‌یابد. زمانی که به کودک اجازه داده می‌شود در منزل بماند، علایم بیماری بهتر می‌شود؛ اما روز بعد هنگام نزدیک شدن به زمان مدرسه شکایت از بیماری مجدداً شروع می‌شود. گاهی هم بچه‌ها به خاطر ترس از جدایی از والدین به مدرسه نمی‌روند. اگر کودک به مدت طولانی از مدرسه و همکلاسی هایش دور باشد، امکان دارد دچار مشکلات جدی اجتماعی و تحصیلی شود. گرچه امتناع و علاقه نداشتن به مدرسه برای والدین دشوار است، اما با تلاشهای تخصصی این مشکل تا حد خوب و زیادی قابل حل است. آنها نباید در مراجعه به مراکز تخصصی درنگ کنند و می‌توانند با کمک روانپزشک کودک و درمانهای مؤثر، فرزندشان را برای برگرداندن به مدرسه و سایر فعالیتهای مهم روزانه آماده کنند. بعضی از علایم بچه‌های مبتلا به اختلال اضطرابی عبارتند از:
- به تنهایی در اتاق نمی‌ماند
- رفتارهای چسبنده به والدین دارد
- ترس زیادی نسبت به آسیب به خود و والدین دارد
- پدر و مادر را در اطراف خانه تعقیب می‌کند
- در به خواب رفتن مشکل دارد
-کابوس و وحشت شبانه دارد
- از حیوانات و موجودات خیالی می‌ترسد
- از تنها بودن در تاریکی هراس دارد
- مرتب از بیماری هایی مانند دل درد و سردرد شکایت می‌کند


افسردگی
کودک افسرده علاقه ای نسبت به مدرسه و همچنین سایر فعالیتهایی که قبلاً او را خوشحال می‌کرده، ندارد. از دوستان کناره گیری می‌کند، در بازی و فعالیت شرکت نمی‌کند، بدخلقی، رفتارهای ایذایی (آزارگرانه) و پرخاشگری دارد، لجاجت و بهانه گیری می‌کند، در الگوی خواب و اشتهای او مشکل به وجود می‌آید، به طوری که کم خواب و کم اشتها می‌شود و همه اینها زمینه ساز افت تحصیلی می‌شود. از آنجا که افسردگی در رشد جسمی و تکاملی کودک تأثیر می‌گذارد، در رشد تکلم کودک نیز اشکال ایجاد می‌شود. همچنین این کودکان در رشد تفکر انتزاعی نیز دچار مشکل می‌شوند. در صورت مشاهده این علایم حتماً نیاز به کارشناس و روانپزشک کودک وجود دارد.


اختلال یادگیری
بچه هایی که دچار اختلال یادگیری هستند، با وجودی که هوش طبیعی دارند، آموزشهای درسی را به خوبی درک نمی‌کنند و نمی‌توانند روی تکالیف تمرکز کنند و در نتیجه عملکرد مناسبی در مدرسه ندارند. این کودکان در فهم و تعقیب آموزشهای درسی و یادآوری مطالبی که بارها به آنها گفته شده مشکل دارند. نمی‌توانند براحتی مطلبی را بخوانند و پس از پایان کلاس اول مهارت روانخوانی را کسب نمی‌کنند و این مشکل در سالهای بالاتر نیز همچنان ادامه پیدا می‌کند. در مشق نوشتن، دیکته و هجی کردن مشکل دارند و دیکته‌های آنها معمولاً پر غلط و قابل تصحیح نمی‌باشد. کلمات و حروف را بخوبی تشخیص نمی‌دهند مثلاً «س» و «ص» را مرتب با هم اشتباه می‌گیرند. مشکل برعکس نوشتن دارند؛ مثلاً به جای «آب»، «با» یا 89 را 98 می‌نویسند. مفاهیم ریاضی مانند جمع، تفریق، ضرب و... را درک نمی‌کنند. اعداد نویسی را یاد نمی‌گیرند و عدم درک مفهوم زمان مانند دیروز، امروز و فردا دارند. این مشکلات نیز نیاز به بررسی دقیق توسط متخصص دارد تا تمام موضوعات در مورد کودک ارزیابی شود. روانپزشک کودک و نوجوان با همکاری متخصص امر آموزش قادر به مداخله و درمان جامع تر و سریع تر برای کودک و خانواده اش خواهد بود.


اختلال اوتیستیک و اختلالات نافذ رشد
مهمترین مشکل این بچه‌ها نقص در برقراری ارتباط است. آنها در برقراری ارتباط دو طرفه و بازی‌های سمبولیک و خلاق مشکل دارند. افزون بر این قادر به برقراری ارتباط کلامی نیز نیستند. ارتباط چشمی کمی حتی با والدین برقرار می‌کنند و نمی‌توانند رابطه عاطفی مناسبی حتی با نزدیکان داشته باشند. تکلم این کودکان با تأخیر مواجه است، چون علاقه ای به ایجاد ارتباط با دیگران ندارند. حضور در موقعیتهای شلوغ برای آنها اضطراب آور است. بسیاری از آنها ضریب هوشی بالایی ندارند، به طوری که 45 تا 75 درصد آنها عقب ماندگی ذهنی دارند. در مواردی هم که کودک هوش مناسبی دارد و در مدارس معمولی حضور می‌یابد با توجه به اینکه از نظر رشد مهارتهای اجتماعی و ارتباطی عقب تر از سن تقویمی خود است و در کسب مهارتها تأخیر دارد، نیاز به توجه و آموزش خاص برای او ضروری می‌نماید.


سایر اختلالات جسمی
بیماری‌های جسمی مزمن، بیماری هایی که منجر به بستری شدنهای طولانی و مکرر می‌گردد، مشکلات شنوایی، بینایی، تکلم و زبان، تصادف، آسیبهای فیزیکی و از این قبیل همه از علل افت تحصیلی می‌باشند که قطعاً کودکان گرفتار این مشکلات نیاز به توجه تخصصی داشته تا نیازهای خاص آنها مشخص و برنامه ریزی آموزشی متناسب با توانایی هایشان برای آنها تهیه و تنظیم گردد.
در پایان لازم است توجه والدین را به این نکته جلب کنیم که تغییر پایه تحصیلی نیز می‌تواند یک علت افت تحصیلی باشد. ولی معمولاً این افت در چند ماه اول سال است و کودک و نوجوانی که مشکل خاصی ندارد، می‌تواند خود را با شرایط وفق داده و ضعف درسی را جبران و بتدریج توانمندی‌های لازم را کسب کند.این نکته را نیز به خانواده‌ها یادآور می‌شویم که فرزند ما هر نقصی که داشته باشد، قطعاً در کنار آن توانایی‌ها و توانمندی‌های خاصی نیز دارد. فراموش نکنیم که انتظارات ما از فرزندمان باید واقع بینانه و متناسب با توانایی‌های او باشد. انتظار ایده آل بودن از او نداشته باشیم؛ چون خود ما نیز به عنوان پدر و مادر هیچ وقت ایده آل نیستیم. نقاط قوت و ضعف او را شناسایی کنیم؛ به خاطر نقاط قوت او را تشویق و کمک کنیم تا کاستی‌ها را برطرف کند. فرزند ما هر یک از مشکلات بالا را که داشته باشد، نباید ناامید شویم. با پیگیری مناسب و مراجعه به موقع و تشخیص قطعاً می‌توان به نتیجه خوبی دست یافت.

 

منبع:

زندگی سالم / برگردان به پارسی: مریم سادات کاظمی

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.